آقای خواستگار چشم آبی و مو بور، جمله ای بهم گفت که پیش تر خیلی شنیده بودم. اصلا یک ضرب المثل است که خیلی هایمان شنیده ایم. اما هیچ وقت این همه برایم ملموس نشده بود، هیچ موقع این همه عمیق بهش فکر نکرده بودم. گفت "دیکته ی نا نوشته غلط هم نداره." البته که همینطور است. اگر قرار بود توی خانه بنشینم و از صبح تا شب در و دیوارمان را نگاه کنم و سرکار نروم، کی اصلا می فهمیدم دردهایم چیست و ضعف هایم کجاست؟ از کجا می فهمیدم که جنبه ی انتقادپذیری ام صفر است و صبرم در
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت